معرفی کتاب عقاید یک دلقک
معرفی کتاب عقاید یک دلقک
پردیس فناوری کیش_طرح مشاوره متخصصین صنعت_گروه منابع انسانی
کتاب عقاید یک دلقک، تالیف هاینریش بل، روایت زندگی «هانس شنیر»، فردی از یک خانواده متمول با طرز فکری منحصر است. هانس خانه پدری را به خاطر تفاوت در نوع نگرش به زندگی و مذهب ترک گفته و به عنوان یک دلقک مشغول به کار است.
شنیر که به نظر خود از بیماری افسردگی، سردرد، تنبلی و تک همسری رنج میبرد تنها قادر است در کنار یک نفر آرامش یابد و نه هیچکس یا بهتر بگویم، هیچ زن دیگری. «ماری»؛ دختری است کاتولیک و بسیار مذهبی که علیرغم احساس گناه، شش سال با «هانس» زندگی میکند بدون این که با او ازدواج نماید. از نظر دلقک، ازدواج روی کاغذ امری است واهی و دین همچون سایر عقاید، مسألهای شخصی بوده که اجازه دخالت و ورود به حریم افراد را ندارد.
«هانس» اعتقادی غیر از اعتقاد حاکم را در پیش گرفته و این سبب میشود نه او جامعه را بپذیرد و نه جامعه او را. در واقع داستان کتاب از آن جا آغاز میشود که «ماری» تحملش تمام شده و دلقک را بدون هیچ توافق یا گفتگویی رها کرده و با شخص دیگری به صورت رسمی ازدواج میکند. «هانس» هم که به نظرش معنا و مفهوم ازدواج، با هم بودن و چیزی فراتر از ثبت در یک برگه بلکه یک نوع تعهد قلبی است، «ماری» را به خیانت و زنا متهم کرده، دچار افسردگی شده و به قولی ادبی «عقده دل میگشاید» و به نوعی با خواننده درد دل مینماید. در واقع در کتاب عقاید یک دلقک ریاکاریها و تلخیهای دنیا از پس صورتک یک دلقک مطرح شده و اگرچه در زمره داستانهای عشقی طبقهبندی میشود، اما دارای مضامین انتقادی و اعتقادی بسیار عمیقی است.
رمان عقاید یک دلقک یک درام رئال و غمانگیز و برنده جایزه نوبل ادبیات ۱۹۷۲ و گئورگ بوخنر ۱۹۶۷ است. این رمان بعد از انتشار در سال ۱۹۶۳ به دلیل ماهیت انتقادی محتوایش و به خاطر نگاه منفی آن به کلیسای کاتولیک و دیدگاه آزاداندیش «هاینریش بُل»، نویسنده آلمانیاش، راجع به مذهب و مسائل اجتماعی، خشم محافظهکاران را در آلمان برانگیخت و باعث درگرفتن بحث و جدل در مطبوعات فراوان گشت.
«عقاید یک دلقک» از رمانهای تاثیرگذار قرن بیستم بوده که در میان آثار هانریش بل (Heinrich Boll) به دلیل مضمون عاشقانه، نام جذاب و فضای نوستالژیک و عاطفیاش، شهرت بیشتری پیدا کرده است. او که اعتقاد زیادی به کوتاهنویسی داشت و به باور اکثر نویسندگان آلمانی زبان، برجستهترین نویسنده آلمان در قرن بیستم بوده است. تضاد دوران جنگ و پس از جنگ در آلمان، موضوع فاشیسم و حمایت کلیسا از طبقه مرفه، جزء مضامین اصلی بل است. صدراعظم آلمان در بزرگداشتی که در سالگرد درگذشت وی برگزار شده بود، یادداشتی نوشت با این مضمون:
«زنده باد یاد همواره یاریگر محرومان… او فردی مبارزهجو و نا آرام بود که برای دولت دردسر درست میکرد؛ ولی همواره قابل احترام بود و جایش برای همیشه در جامعه ما خالی خواهد بود.»
طبق آخرین نظرسنجیها در آلمان بین کتابخوانها و منتقدان، آثار «هاینریش بل» هنوز هم پرمخاطب بوده و فروششان به ۳۵ میلیون نسخه در دنیا رسیده و به ۴۵ زبان نیز ترجمه شده است. در ایران نیز به دلیل اهمیت دادن او به انسان و محتوای انتقادی آثارش، از سویی و پرداختن به موضوع جنگ و پیامدهای آن از سوی دیگر، آثارش محبوبیت خاصی پیدا کرده، تا جایی که فیلم «سنتوری» ساخته «داریوش مهرجویی» برداشت آزادی از این رمان است.
در بخشی از کتاب عقاید یک دلقک میخوانیم:
دلقکی که الکل را درمان دردش قرار دهد، سقوطش از بالای شیروانی به مراتب خیلی سریعتر از یک شیروانیساز مست اتفاق میافتد. وقتی با حالت مستی وارد صحنه میشوم، در هنگام اجرای نمایش خطاهای زیادی مرتکب میشوم، چون دیگر آن دقتی را که لازم است داشته باشم را ندارم و همین سبب میشود که دچار دامی پردردسر شوم. یعنی به رفتاری که روی صحنه به نمایش در میآورم میخندم، که این خود بسیار نگران کننده و ترسناک است. ولی تا موقعی که هوشیار هستم، هول و استرس قبل از روی صحنه رفتن تا زمان اجرای نمایش زیاد میشود (اکثراً باید با زور و هل روی صحنه بروم) و آن چیزی که برخی منتقدان نامش را «شادی حیاتی پنهانی در تپش قلب» نهادهاند برای من چیزی جزء یک سرمای مأیوس کننده نبود که به سبب آن تبدیل به یک عروسک خیمه شببازی میشدم و ترسناکتر از آن زمانی بود که نخ این عروسک پاره میشد و من باید فقط به خودم متکی میشدم.
احساس میکنم کسانی همچون راهبان که در هنگام مراقبه به عنوان یک تارک دنیا عمیق میشوند هم به چنین حالتی رسیدهاند و به عنوان یک تجربه آن را پشت سر گذاشتهاند.
ماری همیشه با ادبیات صوفی آشنایی داشت و من خوب به یاد دارم که کلمههایی مثل «تهی» و «هیچ» را بسیار تکرار میکرد.
از سه هفته قبل بیشتر موقعها هوشیار نبودم و با نوعی اعتمادبهنفس دروغین و ساختگی روی صحنه حاضر میشدم. نتیجه این کارم خیلی زودتر از یک دانشآموز تنبل و سهلانگار خیالباف که منتظر کارنامهاش است، برایم آشکار شد. شش ماه مدت زیادی برای خیالبافی است.
الآن سه هفته میشود که دیگر گل و گلدانی در اتاقم وجود ندارد. در اواسط ماه دوم در اتاق بدون حمام سر میکردم و در شروع ماه سوم بهجای کنیاک برایم مشروبات ارزانقیمت سفارش میدادند. نمایشی در کار نبود و در عوض پشت درهای بسته بر علیه من تشکیل جلسه میدادند. صحنههای عجیب و غریبی که نور بسیار کمی هم داشت را برای اجرای برنامههایم انتخاب میکردند.
http://imrdsoacha.gov.co/silvitra-120mg-qrms
Good day! I know this is kinda off topic nevertheless I’d figured I’d ask. Would you be interested in trading links or maybe guest authoring a blog article or vice-versa? My blog covers a lot of the same subjects as yours and I feel we could greatly benefit from each other. If you might be interested feel free to shoot me an email. I look forward to hearing from you! Excellent blog by the way!|
hi http://jlskdjflksdjf.net