The ant and the fly
پردیس فناوری کیش طرح ملی مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت دپارتمان زبان انگلیسی برگزار می کند :
“The ant and the fly”
Once , an ant and a fly were fightting over who was more important
The fly said , “ant ! What do you think you are? How can you even think about comparing yourself to me ? Look at
Me ! You have to work hard but i pass my time with the rich and the learned . I fly in to the temples and taste the
Offerings . I can sit on the king’s crown and kiss the
Queen’s forhead . I don’t work , yethave the best life
The ant replied , Don’t be so proud !you are always hated
When you enter the temples. You are driven away as
soon as you sit on the king’s crown or the Queen’s
Forehead . you dont have any thing left for the difficult
Times as you arelazy . In winters , you feed yourself on a
Pile of cow dung . Look at me ! I work hard and gather
astore of grain for the winter. Later on , whenyou shiver in
The cold, i am safe and at peace in my cosy home . Iam
Prepared to live in any season of the year
Look at your own faults , before finding faults in others
” مورچه و مگس”
روزی یک مورچه و یک مگس بر سر اینکه چه کسی مهمتر است با هم جنگ میکردند .
مگس گفت :《 مورچه فکر می کنی چه هستی ؟ چطور حتی تصور می کنی خودت را با من مقایسه کنی . به من نگاه کن ، تو مجبوری سخت کار کنی اما
من وقتم را صرف خوشگذرانی و آموزش می کنم . من به معابد پرواز میکنم و
طعم نذورات را می چشم ، من میتوانم روی تاچ پادشاه بنشینم و پیشانی ملکه را ببوسم . من کار نمیکنم و با این حال بهترین زندگی را دارم .
مورچه پاسخ داد : خیلی مغرور نباش ، تو وقتی وارد معابد میشوی منفور هستی به محص نشستن روی تاج پادشاه و یا صورت ملکه تو را از آنجا دور می کنند .
تو اوقات سختی نداری چون تنبل هستی . در زمستان از مدفوع گاو ها تغذیه میکنی ، به من نگاه کن ، من سخت کار می کنم و برای زمستان یک انبار آذوقه از
دانه ها دارم ، آن وقت زمانیکه شما از سرما میلرزید من در خانه دنج خود در امنیت و آرامش هستم ، من آماده ام تا در هر فصلی از سال زندگی کنم .
به اشتباهات خود نگاهی بیندازید ، قبل از اینکه اشتباهات دیگران را پیدا کنید .