هماوردگاه

Daniel loves the beach

پردیس فناوری کیش طرح ملی مشاوره متخصصین صنعت و مدیریت دپارتمان زبان انگلیسی برگزار میکند :

 

http://kishtech.ir

“Daniel loves the beach”
Every saturday Daniel and his family go to the beach . They live far from the beach , but once a week the family gets in to the car and Daniel’s father drives for hours until they arrive
Daniel’s parents love the beach . Daniel and his sister and brother love the beach . The family’s dog loves the beach very much
But it is a problem to go to the beach every week . Daniels father gets tired from driving so many hours . The rest of the family gets tired from sitting in the car for so many hours . Daniel’s mother says: it’s fun in the beach , but it takes too much time to get there and back
Daniel and his sister and brother are very sad . They want to go to the beach , but it’s a problem . They try to go to the swimmibg pool , but it is not the same thing
one they Daniel’s parents come to talk with the kids . They say :we have a problem to go to the beach every week , but we love the beach , and you love the beach , and the dog loves the beach . So we have a solution . We need to live near the beach!
Daniel and his sister and brother are very happy ! Now they live
near the beach . They go to the beach every day

“دانیل ساحل را دوست دارد ”

هر شنبه دانیل و خانواده اش به ساحل میروند . آنها خیلی دور تر از ساحل زندگی می کنند ، اما یکبار در هفته خانواده سوار ماشین میشوند و پدر دانیل ساعت ها رانندگی میکند تا آنها برسند.
والدین دانیل ساحل را دوست دارند . دانیل و خواهر و برادرش ساحل را دوست دارند . سگ خانواده ساخل را خیلی زیاد دوست دارد.
اما این مشکل است که هر هفته به ساحل بروند . پدر دانیل از ساعت ها رانندگی خسته می شود . بقیه خانواده از ساعت ها در ماشین نشستن خسته می شوند . مادر دانیل می گوید :در ساحل سرگرم کننده است ، اما زمان زیادی لازم است تا به ساحل برسیم و برگردیم.
دانیل و خواهر و برادرش خیلی غمگین هستند . آنها میخواهند به ساحل بروند اما این یک مشکل است . آنها سعی می کنند به استخر بروند اما این چیز مشابهی نیست.
یک روز والدین دانیل برای صحبت با بچه ها می آیند . آنها می گویند : ما یک مشکل برای هر هفته رفتن به ساحل داریم ، اما ما ساخل را دوست داریم ، و شما ساخل را دوست دارید ، و سگ ساحل را دوست دارد . پس ما یک راه حل داریم . ما نیاز داریم نزدیک ساحل زندگی کنیم!
دانیل و خواهرو برادرش خیلی خوشحال هستند ! حالا آنها نزدیک ساحل زندگی می کنند . آنها هرروز به ساحل می روند. !